آن عشق زیبا، آن مجنون بی پروا کجاست

آنکه می راند زدل، پاییز غم ها را کجاست

آنکه روید از زبانش شعر عشق و آرزو

آنکه مستم می سازد از عشق جنون آسا،کجاست

آن کوه غم، آن خسته ی دل شکسته

آنکه من در آرزویش مانده ام تنها ،کجاست